استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: درخصوص صنعت قاچاق چرخهای از انتفاع در صنعت مهاجرت وجود دارد که افراد زیادی از این چرخه سود میبرند و این چرخه مدام بازتولید میشود. بنابراین عدهای از جمله آژانسهای مهاجرتی، شبکههای جنایی و قاچاق و... از این فاجعه انسانی سود میبرند.
دکتر سعیده سعیدی، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری عصر امروز، ۲۷ اردیبهشتماه در ابتدای پنل اول اولین همایش ملی افغانستان و چشماندازهای آینده که در محل سالن اجتماعات دانشکده علوم اداری و اقتصادی برگزار شد، درباره واکاوی صنعت مهاجرت گفت: مهاجرت اتباع افغانستانی جزء دسته مهاجرتهای اجباری است. مهاجرتهای داوطلبانه شامل مهاجرتهای تحصیلی و... است و مهاجرتهای اجباری شامل پناهندگی به دلایل مختلفی از جمله جنگ و خشونتها و... اتفاق میافتد. اتباع افغانستانی همواره جز ۵ کشور اصلی در حوزه مهاجرتهای اجباری هستند. چیزی که اهمیت ایران را پررنگ میکند این است که از نظر مهاجرتی، منطقه استراتژیکی است زیرا ایران مسیر ترانزیت اتباع افغانستانی به اروپا و... است.
وی افزود: سه الگوی رفتاری اتباع افغانستانی در ایران به صورت ماندگاری، بازگشت به کشور مبدا و مهاجرت به کشورهای ثالث است. درخصوص صنعت قاچاق نیز چرخهای از انتفاع در صنعت مهاجرت وجود دارد که افراد زیادی از این چرخه سود میبرند و این چرخه مدام بازتولید میشود. بنابراین عدهای از جمله آژانسهای مهاجرتی، شبکههای جنایی و قاچاق و... از این فاجعه انسانی سود میبرند.
استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری خاطر نشان کرد: حدود ۹۷ درصد اتباع افغانستانی در ایران خارج از شهرها و اردوگاهها زندگی میکنند. الگوی مهاجرتی مادران تنها نیز الگوی جدیدی از مهاجرت در میان خانوادههای افغانستانی است. همچنین معضلات پیش روی مهاجران افغانستانی که از قاچاق استفاده میکنند شامل طولانی بودن بررسی پروندههای پناهجویی هم در مرزهای شرقی و هم مرزهای غربی، تغییر مقصد قاچاق و مراکز جمعی پذیرش و شناسایی با اقوام مختلف است.
سعیدی با اشاره به این نکته که یکی از مشکلات مهاجرتهای بینالمللی در ایران عدم شناخت صحیح از بار حقوقی کلمات در حوزه پناهندگی است، یادآور شد: نبود سیاستگذاری منسجم در قبال شناسایی مهاجران، تعدد مراکز تصمیمگیری و ناهماهنگی بروکراتیک در حوزه مهاجران و پناهندگان، تعدد کارتهای هویتی و... از دیگر مشکلات مهاجرتهای بینالمللی در ایران است. ضمن اینکه تامین امنیت مرزهای شرقی کشور نیاز به دیپلماسی منطقهای و حمایت طرف افغانستانی دارد.
مجتبی نوروزی، معاون سابق رایزنی فرهنگی ایران در کابل نیز با اشاره به تحولات استراتژیهای ایالات متحده نسبت به افغانستان در دوران پسا طالبان عنوان کرد: مهمترین ویژگیهای افغانستان در ارتباط با مناطق اطراف خود شامل دولت حائل بودن افغانستان و حضور نیروی نظامی فرامنطقهای در این کشور است. در دولت بوش به دلیل حادثه ۱۱ سپتامبر، در ابتدا راهبردی مدون وجود نداشت. ریشه این عدم راهبرد مدون در عدم شناخت کافی ملتهای منطقه، الزام به پاسخ سریع و مداخله در عراق و کاهش توجه به افغانستان که فرصت را برای طالبان فراهم آورد، بود.
وی خاطر نشان کرد: در دولت اوباما احساس نیاز به راهبرد جدید ایجاد شد. اما عدم همراهی دولت افغانستان به دلیل عدم ظرفیت لازم، منجر به پایان این راهبرد شد. بعد از روی کار آمدن ترامپ نیز راهبرد تغییر پیدا کرد. او سعی کرد خودش را از مسائل جزئی در افغانستان خارج کند.
روشنفکران بدون مرز، ویژگی جدید مهاجران
در ادامه این همایش دکتر ماندانا تیشهیار، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی درباره نقش نخبگان افغانستانی مهاجر در شکلدهی به جامعه مدنی منطقهای اظهار کرد: در اروپا از سدههای 17 و 18 با کمرنگ شدن نقش مذهب به عنوان عامل همگرایی میان مردمان آن مناطق بود. ایده دولت ملت جایگزین مذهب در غرب شد و مفهوم ملت که مفهومی مذهبی بود، تعریف تازهای پیدا کرد. از دهه ۱۹۵۰ ملیگرایی در غرب جهان کمرنگ میشود و اتحادیههایی از جمله اتحادیه اروپا شکل میگیرد. این ایده ملیگرایی از اواخر سده 19 وارد شرق جهان میشود که هنوز هم درگیری برای ملیگرایی وجود دارد.
وی یادآور شد: افغانستان امروز مسئله مشترک منطقهی ما است و یکی از دلایل آن هم برگزاری چنین همایشی است. نکته مهم درباره مهاجران اخیر این است که ماهیت و ویژگیهای این مهاجران تغییر کرده است. در موج جدید مهاجرت، مهاجر طبقه متوسط تحصیلکرده و شهری است که همراه خود ایدهها، باورهای و فرهنگ و آیین خود را میآورد و به آنها روشنفکران بدون مرز میگوییم.
امارت اسلامی امنیت را با تضعیف آزادی و برابری به همراه آورد
در پایان این پنل دکتر ناصر یوسفزهی، دانشآموخته علوم سیاسی بیان کرد: جامعهپذیری به معنای درونیسازی هنجارهای بینالمللی و اجتماعی شدن دولتهاست. یکی از کارکردهای دولت مدرن جامعهپذیری است و این جدای از توسعه نیست. بنیادگرایی و مارکسیسم مخالف با جامعهپذیری توسعه هستند و امارت اسلامی طالبان برجستهترین نماینده مخالف با جامعهپذیری مدرن است. مهمترین نگرانی جامعه بینالملل از استیلای طالبان، توقف پروژه توسعه و جامعهپذیری است.
وی افزود: جامعهپذیری طالبان مبتنی بر تبار مذهب و قومیت است. جامعهپذیری تبارماوانه موجب دولت ملتسازی جامعه گریز در افغانستان شده است. این دولت ملتسازی برخی اهداف مانند سرکوب طرفداران هنجارهای مدرن، استفاده از قوه قهریه برای حاکمیت حداکثری و مطلق در افغانستان، استقلال دولت از هنجار، احیای نهادهای جامعهپذیر سنتی با هدف تضعیف نهادهای جامعهپذیر مدرن، نظام سیاسی غیر حزبی و... دارد. هدف امارت اسلامی حذف لایه مدرن از جامعهپذیری و تضعیف خرده قومیتها و مذاهب است.
تحقق امنیت: امارت اسلامی امنیت را با تضعیف آزادی و برابری به همراه آورد. فقر و بیثباتی در آینده امنیت این کشور را به خطر خواهد انداخت. امارت اسلامی دولتی محافظهکار بوده و هرگز به دنبال صدور امارت اسلامی و انقلاب نیست.